متن استندآپ‌کمدی دربارۀ تقلب

متن استندآپ‌کمدی دربارۀ تقلب یکی از اجراهای بسیار خنده‌دار به‌خصوص برای اجرا در مدرسه است. استندآپ‌کمدی دربارۀ تقلب خاطره‌های بسیاری را برای افراد، از پیر تا جوان، زنده می‌کند و همیشه برای مخاطب از جذابیت خاصی برخوردار است. آموزش نویسندگی استندآپ‌کمدی به شما کمک می‌کند تا استندآپ‌کمدی‌هایی با موضوع‌های مختلف به‌شکلی بنویسید که مخاطب را جذب کنند.

در ادامه، متن استندآپ‌کمدی جذاب دربارۀ تقلب برای شما آورده شده است که می‌توانید در جمع‌های گوناگون آن را اجرا کنید. همچنین با آموزش تخصصی نویسندگی نیز این متن‌ها را طولانی‌تر کرده و بر جذابیت آن بیافزایید.

متن استندآپ‌کمدی: هنر تقلب در مدرسه

سلام، سلام! چه خبرا؟ آماده‌اید امروز یه راز بزرگ رو اعتراف کنیم؟ بله، اون رازی که همۀ ما دانش‌آموزها بهش قسم می‌خوریم و تا عمر داریم انکارش می‌کنیم: تقلب!

تقلب مثل یک هنر اصیله که همۀ ما دانش‌آموزها توش استادیم! هر چی معلم‌ها سعی می‌کنن جلوی تقلب رو بگیرن، ما یه راه جدید پیدا می‌کنیم! انگار تقلب‌کردن ما، مثل ماموریت‌های مخفی جیمز بانده، هیجانش بیشتره تا خود امتحان!

تقلب: هنر مخفی‌کاری توی سطح قهرمانی

ببینید، تقلب مثل یه عملیات جاسوسی درجۀ یکه. اول، مثل قهرمان‌ها طرح تقلب رو آماده می‌کنیم. تقلب یه لحظه تو دستمونه و لحظه بعد… انگار هیچ‌وقت وجود نداشته!

همه‌مون با تقلب روی دست شروع کردیم: قدیمی‌ترین روش تاریخ! ولی یادمه یه بار یه کلمه رو اشتباهی از چپ به راست نوشتم، امتحان که شروع شد، خودم هم نمی‌فهمیدم چی نوشتم! تقلبم به‌جای کمک، بیشتر گیجم کرد!

حالا یه دوستی داشتم که کف کفش رو تبدیل به کتابخونه کرده بود. هرچی فرمول ریاضی بلد نبود، نوشته بود کف کفش! وسط امتحان باید پاش رو چرخ می‌داد تا فرمول‌ها رو ببینه. بهش گفتم: اگه همین انرژی رو برای درس گذاشته بودی، الان خودت چندتا فرمول کشف کرده بودی!

متن استندآپ کمدی تقلب در مدرسه

انواع تقلب: از مدل‌های قدیمی تا مدل‌های نسل جدید

بیایید انواع تقلب رو با هم مرور کنیم. اول: تقلب روی دست. قدیمی ولی طلایی و کار راه انداز! البته همیشه باید حواست باشه که دستتو چپ و راست تکون ندی. یه بار دوستم کل فرمول‌های فیزیک رو نوشته بود روی مچ دستش؛ ولی آخر امتحان، از بس دستشو تکون داده بود، فقط جوهر سیاه مونده بود!

نوع بعدی: تقلب زیر میز. سطح پیشرفته‌تر و نیازمند مهارت بدنی بالا! برای این مدل باید هم خم بشی، هم پشتتو جوری نگه داری که یهو گیر نکنی! تو این روش، آدم حس می‌کنه تو مسابقۀ ژیمناستیکه، نه سر جلسۀ امتحان. خم‌وراست‌شدن‌های حرفه‌ای… فقط مونده بود یه داور بیاد امتیاز بده!

حالا بریم سراغ مدل جدید تقلب؛ تقلب گروهی. یه نفر تو کلاس درس رو حفظ می‌کنه، بقیه فقط باید نگاه کنن و گوش بدن. ولی همیشه یکی تو تیم هست که از همه بلندتر حرف میزنه و می‌گه: «چی شد؟ اون فرمول چی بود؟» دقیقاً همون لحظه که معلم داره نگاه می‌کنه. این دیگه کار گروهی نیست، این بدبخت‌کُن همه‌ست!

معلم‌ها: دشمنان قسم‌خوردۀ تقلب

بریم سراغ معلم‌ها… بله، اونایی که همیشه می‌خوان جلوی ما رو بگیرن. بعضی وقتا حس می‌کنم معلم‌ها یه جور رادار مخفی دارن. دقیقاً وقتی می‌خوای یه تقلب کوچیک کنی، معلم مثل عقاب بالای سرت ظاهر می‌شه و می‌گه: «چیزی از امتحان متوجه شدی؟»

بعضی معلم‌ها که اصلاً از همون اول شمشیر رو از رو می‌بندن. قبل امتحان همۀ ما رو با نگاهی مثل پلیس‌ها تهدید می‌کنن: «اگه کسی رو موقع تقلب ببینم، کارش تمومه!» یهو همه ما مثل سربازهای خط مقدم صاف می‌شینیم. فقط یه نفر جرئت داره دستشو بالا ببره و بپرسه: «ببخشید، تقلب چیه؟»

یه معلم هم داشتیم که عین جراح‌ها با دقت بسیار بالای سرمون می‌ایستاد؛ یعنی حتی یه پلک هم نمی‌زد، انگار می‌ترسید تقلب از پنجره بپره بیرون! آخر امتحان ازش پرسیدم: «چرا اینقدر نگامون می‌کنی؟» گفت: «پسرم، فقط می‌خواستم چیزی کم‌وکسر نداشته باشید!!» (آخه سر امتحان چی ممکنه کم بیاد؟!)

تکنولوژی در خدمت تقلب: نابغه‌ها وارد می‌شوند

حالا یه زمانی بود که تقلب با کاغذ و دست انجام می‌شد؛ اما الان با اومدن تکنولوژی دیگه به سطح خیلی بالاتری رسیده!

یعنی الان بچه‌ها با موبایل، هدفون‌های مخفی و حتی ساعت‌های هوشمند تقلب می‌کنن. یه بار وسط امتحان، صدای پیامک یکی از بچه‌ها در اومد. معلم با تعجب پرسید: «تو زمان امتحان داری پیام می‌دی؟» اونم با کمال خونسردی گفت: «نه، فقط یادآوری تمرین‌های درسیِ فردا بود!»

یه نفر رو می‌شناختم که هدفون کوچیک گذاشته بود و معادله‌ها رو از دوستش می‌گرفت. یعنی اگه این‌ها همین‌قدر خلاقیت  تو درس هم می‌ذاشتن، حتماً مخترع بزرگی می‌شدن! معلم بهش می‌گه: «داری موسیقی گوش می‌دی وسط امتحان؟« اونم می‌گه: «آره، موسیقی کلاسیک آرامش می‌ده!» (معلمم پا شد خیلی محترمانه از کلاس انداختش بیرون تا دیگه دروغ نگه).

تقلب‌های خلاقانه: کارآفرینان فردا

هر سال یه مدل جدید تقلب وارد بازار می‌شه. یکی از بچه‌ها برچسب بطری آبش رو تبدیل کرده بود به جزوۀ کامل. تا بطری رو چرخوندیم، دیدیم یه پایان‌نامه شیمی نوشته!

یا اون دوست نابغه‌ای که همۀ فرمول‌ها رو روی ساعت هوشمندش ذخیره کرده بود. بهش گفتم: «تو دیگه نیازی به یادگیری نداری، ساعتت به‌جای تو یاد می‌گیره!» البته همون لحظه معلم ساعتشو گرفت و بهش گفت: «برو و به آینده‌ت فکر کن!»

تقلب‌هایی که افتضاح شدند: تجربه‌های شرم‌آور

ولی با همۀ این خلاقیت‌ها، همیشه اون روز نحس می‌رسه که گیر بیفتی! یه بار یکی از بچه‌ها تصمیم گرفت تقلب کنه و دقیقاً لحظه‌ای که سرشو خم کرده بود، معلم بالای سرش ظاهر شد. گفت: «این برگه چیه؟» و اون با خونسردی گفت: «اینا یادداشت‌های شخصی منه!» معلم گفت: «وسط امتحان شیمی، یادداشت شخصی؟!»

چند لحظه بعد همون هم‌کلاسیم داشت یادداشت شخصیشو واسه مدیر می‌خوند. فقط نمی‌دونم چرا تو یادداشت‌هاش فرمول‌های شیمی نوشته بود.

نتیجه‌گیری: تقلب هنر یا دردسر؟

آخرش هم باید بگم که تقلب یه ماجرای خنده‌دار و هیجان‌انگیز تو مدرسه‌ست؛ ولی یه جورایی می‌دونیم که فایده نداره. شاید همون وقتی که داریم فکر می‌کنیم چطور تقلب کنیم، بهتر باشه یه نگاهی به درس بندازیم. چون از همه مهم‌تر اینه که شاید یه روز گیر معلمی بیفتیم که حاضره همه تلاششو بکنه تا ما رو از رو ببره!

خیلی ممنون که گوش دادید! امیدوارم حالا با دید دیگه‌ای به تقلب نگاه کنید و شاید کمی هم به درس‌ها بیشتر توجه کنید… البته اگه گوشی هوشمندتون اجازه بده!

دیدگاهتان را بنویسید